محمد

جالبه بدونین که این خصوصیات خیلی خاص و عالی که در مطلب قبلی گذاشته بودم ، در داستان هایی که راجع به پیامبر اسلام گفته شده  اومده بود  .

و فکر نکنم که واقعی بودن یا الکی بودن این داستان ها در خوب بودن این صفات باعث ایجاد شک بشه !!  مگر اینکه قبول نداشته باشین این صفات ، صفات خوبی هستن .    و این اسطوره سازی در دین نشون دهنده اینه که جدا از نماز و روزه و...دعوت به خوب بودن و انسان بودن برای پاسخ به نیاز فطری ماست .  

مثلا ما با اینکه میدونیم رستم و اسفندیار و آرش کمانگیر و کاوه آهنگر و دیگر قهرمانان معروف ایرانی امثال اینها افسانه ای هستند به قهرمان بودن آنها شک داریم یا اینکه از آنها بیزاریم؟

و جدا از این  مگر ما به فردی کامل برای تکامل نیاز نداریم ؟ چه خوب است که فردی با خصوصیات کامل برای ما تعریف شده باشد .

 

یک اسطوره از آدمیت

خصوصیاتى از فردى کامل در داستان ها (فرقى نمیکنه واقعى یا الکى)

 بردبارترین مردم.

 شجاع‏ ترین مردم. 

عادل‏ ترین مردم. 

عفیف‏ ترین مردم.

سخى ‏ ترین مردم بود، تا حدى که هیچ شبى پول نقدى را در پیش خود نگه نمى ‏داشت و اگر شب مى ‏شد و پولى برایش أبقى مانده بود آنقدر بیرون از خانه میماند تا آن را به نیازمندى بدهد .

 راستگوترین مردم بود.

 در تعهدات باوفاترین آنها بود.

 نرمخو و خوش خلق‏ترین مردم بود. 

رؤوف‏ ترین مردم بود.

 بهترین و سودمندترین مردم به حال مردم بود. 

از نظر اصل و نسب از همه برتر بود.

 هر کس براى اولین بار او را مى‏دید مى‏ترسید چون داراى هیبت بود و هر کس با شناخت با او معاشرت مى‏کرد شیفته ‏اش مى شد، هیچکس از او چیزى تقاضا نکرد مگر اینکه به او بدهد .  هیچ گاه دوستانش  پیش پایش برنمى‏ خاستند چون مى ‏دانستند این کار را دوست ندارد.

 او  پیوسته در تفکر بود. پیوسته خموش بود و جز به هنگام نیاز سخن نمی‌گفت.   سخنان جامع و کوتاه می‌گفت و کم و زیاد در جملات او نبود.  

  آن مرد با کوتاه‌ترین و در عین حال پر معناترین جملات سخن می‌گفت.  

با کسی سخنی که او خوش نمی‌داشت نمی‌گفت.  به هنگام سخن گفتن لبخند می‌زد.

در یک مدت هر گاه از کوچه اى میگذشت  فردى از بالاى بام روى سر او آشغال میریخت.  دو سه روز نیامد و مرد جویاى حال  او شد. گفتند مریض است. و مرد با نهایت تواضع به عیادت او رفت .

خوب بودن ؟

حالا یه سری صفاتی که از نظر ما یک آدم کامل میتونه داشته باشه رو من سعی کردم اینجا بنویسم

 شماهم اگه نظری داشتید میتونید بنویسید  

با شعور - آگاه  - اعتماد به نفس بالا -  بدون غرور- خوش اخلاق  -  مهربان  -  کم حرف -  متین   

شوخ -  جدی - علم کامل از همه چیز-  از خود گذشته -  باهوش -  مطمئن - امانت دار-  صادق  

راز نگه دار-   دوستدار هم نوعان  -   قدرت سخنوری و روانشناسی بالا  -    پدر یا مادر عالی       

پشتکار و تلاش زیاد  -    احترام به دیگران  -  عصبانی نمیشود  -   پر انرژی و فعال -  قوی

 خوش سیما  -  خوش صدا  -  کمک به دیگران  -  غیر نژاد پرست -  متواضع -  قابل اعتماد

 ناراحتی و نگرانی از صفات بد دیگران - کمک برای پیشرفت دیگران -  مسئولیت پذیر- زرنگ         

 خلاق -   دقیق  -   قدر دان  -     با فرهنگ   -    وقت شناس  -   بخشنده  -     صبور           

محدودیت های آدم

این مطلبو می خوام با یک سوال شروع کنم : 

  تا حالا به این فکر کردین که اگر ما فعلی به نام "دیدن" رو نداشتیم یا نمی دونستیم چیه یا از هر عمل دیگه ای مثل "شنیدن ، لمس کردن ، مزه کردن ، بو کردن و... " درکی نداشتیم ، چه حسی رو می تونستیم به جای اونها تصور کنیم ؟     

یا مثلا چه درکی میتونیم داشته باشیم از موجودی دیگه که اصلا ممکنه جسم نداشته باشه   و یا حتی از روح خودمون چه اطلاعاتی داریم ؟  آیا میتونیم در مورد خوابیدن و طی شدن زمان در خواب ویا اتفاقاتی که زمان خواب دیدن میفته هیچ ایده ای بدیم ؟

حالا میخوام برگردم به مطلب اول که چرا ما باید به خاطر هر کاری به فرد دیگه ای جواب پس بدیم ؛ فکر می کنم جوابش مشخص باشه ، ما محدودیم ، ما هیچ کدوممون کامل نیستیم  ولی در بعضی موارد میتونیم مکمل هم باشیم شاید یکی از دلایل نیاز جنس های مخالف به هم همین باشه چون این کمبود ها در زن و مرد باعث نیاز به تفاوت ها در یکدیگر میشه و ازدواج به این کمبود ها پاسخگو هست .

اگر ما محدود نبودیم هیچ وقت امیدی برای پیشرفت وجود نداشت .

رسیدن به آدمیت !

همه انسان ها  ضعف هایی دارند که بی توجهی به آنها موجب بد نام شدن جامعه انسانی شده     اما نقطه قوت خیلی از انسان ها ممکن است آرزوی انسانی دیگر باشد و نقطه ضعف فردی تجربه فردی دیگر ، اما این مطلب برای همه روشن است که همه ی انسان ها دارای نقاط هم قوت و هم ضعف هستند که همین موضوع موجب انسان بودن آنها شده است  ...  پس ما برای شناخت ضعف در خود ابتدا نیاز به شناخت قوت و افراد صاحب آنها هستیم و این موضوع را هم میدانیم که آن افراد نیز خود به دنبال تکاملند و نمیتوانند دیگران را کامل کنند !! 

      پس ما باید به چه کسی روی آوریم ؟؟؟؟؟  چرا فطرت ما نیازمند به تکامل است بدون آنکه فردی کامل برای پیروی وجود داشته باشد ....؟