این مطلبو می خوام با یک سوال شروع کنم :
تا حالا به این فکر کردین که اگر ما فعلی به نام "دیدن" رو نداشتیم یا نمی دونستیم چیه یا از هر عمل دیگه ای مثل "شنیدن ، لمس کردن ، مزه کردن ، بو کردن و... " درکی نداشتیم ، چه حسی رو می تونستیم به جای اونها تصور کنیم ؟
یا مثلا چه درکی میتونیم داشته باشیم از موجودی دیگه که اصلا ممکنه جسم نداشته باشه و یا حتی از روح خودمون چه اطلاعاتی داریم ؟ آیا میتونیم در مورد خوابیدن و طی شدن زمان در خواب ویا اتفاقاتی که زمان خواب دیدن میفته هیچ ایده ای بدیم ؟
حالا میخوام برگردم به مطلب اول که چرا ما باید به خاطر هر کاری به فرد دیگه ای جواب پس بدیم ؛ فکر می کنم جوابش مشخص باشه ، ما محدودیم ، ما هیچ کدوممون کامل نیستیم ولی در بعضی موارد میتونیم مکمل هم باشیم شاید یکی از دلایل نیاز جنس های مخالف به هم همین باشه چون این کمبود ها در زن و مرد باعث نیاز به تفاوت ها در یکدیگر میشه و ازدواج به این کمبود ها پاسخگو هست .
اگر ما محدود نبودیم هیچ وقت امیدی برای پیشرفت وجود نداشت .